پسر طلا دوووووست داااااارم
سلام عشقم...خوبی پسرکم؟...عزیز دلم چند روزی نتونستم بیام از روزای با تو بودن بنویسم...خدای بزرگ رو سپاسگزارم ک تو رو ب من و بابایی بخشید...خداااایا شکــــــــرت...علی جونم از چند روز پیش چهار دست و پا میری و منو بابایی دل تو دلمون نیست ک زودتر راه بیفتی و تا تا کنی!!!...راستی پسرم دیروز عمو از کربلا اومد و خیلی از اونجا تعریف میکرد..مامانی و بابایی هم حسابی قند تو دلشون اب شد و از خدا خواستیم ک سه تاییمون رو کربلایی کنه...ان شاءالله...عمو زحمت کشیده و ی بلوز خوشکل برا پسر گلم اورده..دستش درد نکنه...دیشبم ک خونه بابابزرگ ولیمه کربلایی برگزار شد...البته شما کسل بودی...از همه هم غریبی میکردی...دیروز صبح هم مامانی رفت برا شما ی بافت خردلی خوشکل خ...
نویسنده :
مامان علی آقا
15:57